سربالایی

سربالایی
... این یکی را نشنیدی، می‌گویی راجب چه صحبت می‌کنم؟ گویا دوست داری خودت را به آن راه بزنی. راجب زنانگی و مردانگی‌هایی حرف می‌زنم که با چرخش دنده‌‍‌های پول چاپ کن، دود می‌شوند و می‌روند هوا. بعضی گمان می‌کنند وقتی این دود را هوا دادند دوباره باز می‌گردد و زمینی می‌شود، اسمش می‌شود؛ مردانگی و زنانگی. چه؟ روشن فکر نیستم. قبلا گفته بودی، حالا که آن بالا ایستاده‌ای باز …
ادامه مطلب

شیشه خواره

شیشه خواره
خرناسه ی باد پیچید. خرده ریزه آجرهای پای دیوار به اطراف پخش هستند و باد از جای خالیشان زوزه می کشد. زمین حیاط پوشیده است از چوب و برگ چنار از کمر شکسته. دروازه قرمز هم از جا کنده شده و تنها، ماشین های پشت چهارچوب حایل ورود غریبه ها هستند. لیوان را بلند کرد و جرعه ای از لبه اش برداشت. باد پنجره ها را تکاند. لیوان را از …
ادامه مطلب

نوشته های اخیر

دسته بندی ها

    سبد خرید